صفوه الزهاد و قدوه العباد شیخ الاسلام زکی الدین بن احمد اللوهوری معاصر محمد عوفی که در لباب الالباب چند جای از او نام می برد و از وی نقل قول می کند. رجوع به همین کتاب شود عبدالعظیم بن ابی الاصبع، مکنی به ابومحمد. رجوع به ابن ابی الاصبع و عبدالعظیم... شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
صفوه الزهاد و قدوه العباد شیخ الاسلام زکی الدین بن احمد اللوهوری معاصر محمد عوفی که در لباب الالباب چند جای از او نام می برد و از وی نقل قول می کند. رجوع به همین کتاب شود عبدالعظیم بن ابی الاصبع، مکنی به ابومحمد. رجوع به ابن ابی الاصبع و عبدالعظیم... شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
محمد بن ابی الحسن علی بن محمد بن یحیی بن علی بن عبدالعزیز. فقیه شافعی دمشقی، ملقب به محیی الدین. قاضی دمشق. او را نزد سلطان صلاح الدین مکانتی بلند بود و آنگاه که سلطان شهر حلب بگرفت او قصیده ای در تهنیت بگفت و سلطان قضاء آن شهر بوی تفویض کرد. ولادت او در 550 ه. ق. به دمشق و وفات هم بدانجا598 بوده است
محمد بن ابی الحسن علی بن محمد بن یحیی بن علی بن عبدالعزیز. فقیه شافعی دمشقی، ملقب به محیی الدین. قاضی دمشق. او را نزد سلطان صلاح الدین مکانتی بلند بود و آنگاه که سلطان شهر حلب بگرفت او قصیده ای در تهنیت بگفت و سلطان قضاء آن شهر بوی تفویض کرد. ولادت او در 550 هَ. ق. به دمشق و وفات هم بدانجا598 بوده است
ملا صفی الدین، ابن محمد الگیلانی. زرکلی در الاعلام نویسد: وی طبیب بود و به مکه سکونت جست و در آنجا به سال 1010 هجری قمری درگذشت. او را در طب و جز آن مؤلفاتی است، از مؤلفات وی شرح قصیدۀ خمریۀ ابن فارض است. (از الاعلام زرکلی ص 433) محمود بن ابی بکر ارموی. او راست: ذیل بر النهایه فی غریب الحدیث تألیف ابن اثیر جزوی، صفی الدین به سال 723 درگذشت. (کشف الظنون ذیل النهایه فی غریب الحدیث) خلیل لاذقی. ابن ابی اصیبعه در کتاب خود دو حکایت از وی نقل کند. (عیون الانباء ج 2 صص 163-168)
ملا صفی الدین، ابن محمد الگیلانی. زرکلی در الاعلام نویسد: وی طبیب بود و به مکه سکونت جست و در آنجا به سال 1010 هجری قمری درگذشت. او را در طب و جز آن مؤلفاتی است، از مؤلفات وی شرح قصیدۀ خمریۀ ابن فارض است. (از الاعلام زرکلی ص 433) محمود بن ابی بکر ارموی. او راست: ذیل بر النهایه فی غریب الحدیث تألیف ابن اثیر جزوی، صفی الدین به سال 723 درگذشت. (کشف الظنون ذیل النهایه فی غریب الحدیث) خلیل لاذقی. ابن ابی اصیبعه در کتاب خود دو حکایت از وی نقل کند. (عیون الانباء ج 2 صص 163-168)
یوسف شاه بن اتابک نصرهالدین احمد بن الب ارغوان (اتابک) وی پس از مرگ پدر مدت شش سال در لرستان حکومت راند و با رعایا به عدل و عطوفت رفتار کرد و در سال 714 هجری قمری درگذشت. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 328). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود محمودخان ثالث بن ارسلان قلج طمغاج خان بن محمد، از ایلک خانیان ترکستان (مغرب) تاریخ حکومت او به تحقیق معلوم نیست. (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام). در کتاب غزالی نامه دورۀ سلطنت او بین 488- 494 آمده است. رجوع به غزالی نامه ص 299 هجری قمری شود سلیمانشاه از ملوک سلجوقیان روم پسر عزالدین قلیج ارسلان است. وی به سال 579 هجری قمری با فراری شدن برادرش به سلطنت رسید و پس از 23 سال پادشاهی به سال 602 ق. درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3). رجوع به تاریخ گزیده چ لیدن صص 482- 484 شود محمد خوافی. از مشاهیر دانشمندان و رجال و مشایخ قرن نهم هجری قمری و مورد احترام و بزرگداشت رجال و بزرگان معاصر خود بود. مرگ وی بسال 838 هجری قمری در هرات روی داد. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 8). رجوع به کتاب رجال حبیب السیر ص 95 شود سلیمان بن غیاث الدین کیخسرو برادر علاءالدین کیقباد از سلاجقۀ روم است. رکن الدین برادر خود را زهر داد و خود نیز در سال 664 هجری قمری به فرمان اباقاخان مسموم گشت. (از حبیب السیر چ خیام ج ص 540). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود یا ملک رکن الدین بن تاج الدین. دومین امیر از آل کرت (جلوس: 677 هجری قمری = 1278 میلادی - وفات: 682 هجری قمری = 1283 میلادی). (فرهنگ فارسی معین). رجوع به تاریخ مغول ص 367 و 368 و 370 و 371 و تاریخ سیستان ص 407 شود سجاسی. ازمشایخ صوفیه در قرن هفتم هجری قمری بود و شیخ اوحدالدین کرمانی از مریدان او بشمار است. (از حبیب السیرچ خیام ج 3 ص 116). رجوع به فهرست مناقب شیخ اوحدالدین کرمانی چ فروزانفر و شدالازار صص 311- 314 شود قلج ارسلان چهارم ابن غیاث الدین کیخسروبن علاءالدین کیقباد از سلجوقیان آسیای صغیر (جلوس: 655 هجری قمری وفات 666 هجری قمری). (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام). رجوع به جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 205 و 212 شود صاین هروی اصفهانی. از گویندگان و دانشمندان عصر شاهرخ پسر امیر تیمور بود. رجوع به مجمع الفصحاء ج 2 ص 19 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و تاریخ عصر حافظ ص 45 و 257 و مادۀ صائن (رکن الدین هروی) شود یا رکن الدین اسپهبد کبودجامه که با مغولان ساخت و با سلطان محمد خوارزمشاه که در فتح مازندران عم و پسرعم وی را کشته بود به مخالفت پرداخت و سرزمین از دست رفته را پس گرفت. (از تاریخ مغول ص 4) بیبرس بندقداری، ظاهر، از ممالیک بحری (جلوس: 658 هجری قمری = 1260 میلادی وفات: 676 هجری قمری = 1277 م). (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ترجمه طبقات سلاطین اسلام ص 71 و 73 شود رازی. از گویندگان ایران بود. بیت زیر از اوست: روشن نگشت سوز دل ما به هیچ کس در گوشۀ فراق غریبانه سوختیم. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3) سلطانشاه بن قاوردبن جغری بیک، از سلجوقیان کرمان (جلوس: 467 هجری قمری). (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام). رجوع به غزالی نامه ص 303 شود طغرل بیک محمد بن میکال سلجوقی یمین امیرالمؤمنین. رجوع به طغرل بیک و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 312 و 485 شود خواجه جوق رکن الدین. (یادداشت مؤلف). رجوع به خواجه جوق و شدالازار ص 255 و تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 192 شود اوحدی مراغه ای. رجوع به اوحدی مراغه ای و رکن الدین.... در فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 صص 486- 489 شود طغرل بن محمد بن ملکشاه یمین امیرالمؤمنین. رجوع به طغرل (بن محمد...) و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 521 شود
یوسف شاه بن اتابک نصرهالدین احمد بن الب ارغوان (اتابک) وی پس از مرگ پدر مدت شش سال در لرستان حکومت راند و با رعایا به عدل و عطوفت رفتار کرد و در سال 714 هجری قمری درگذشت. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 328). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود محمودخان ثالث بن ارسلان قلج طمغاج خان بن محمد، از ایلک خانیان ترکستان (مغرب) تاریخ حکومت او به تحقیق معلوم نیست. (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام). در کتاب غزالی نامه دورۀ سلطنت او بین 488- 494 آمده است. رجوع به غزالی نامه ص 299 هجری قمری شود سلیمانشاه از ملوک سلجوقیان روم پسر عزالدین قلیج ارسلان است. وی به سال 579 هجری قمری با فراری شدن برادرش به سلطنت رسید و پس از 23 سال پادشاهی به سال 602 ق. درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3). رجوع به تاریخ گزیده چ لیدن صص 482- 484 شود محمد خوافی. از مشاهیر دانشمندان و رجال و مشایخ قرن نهم هجری قمری و مورد احترام و بزرگداشت رجال و بزرگان معاصر خود بود. مرگ وی بسال 838 هجری قمری در هرات روی داد. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 8). رجوع به کتاب رجال حبیب السیر ص 95 شود سلیمان بن غیاث الدین کیخسرو برادر علاءالدین کیقباد از سلاجقۀ روم است. رکن الدین برادر خود را زهر داد و خود نیز در سال 664 هجری قمری به فرمان اباقاخان مسموم گشت. (از حبیب السیر چ خیام ج ص 540). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود یا ملک رکن الدین بن تاج الدین. دومین امیر از آل کرت (جلوس: 677 هجری قمری = 1278 میلادی - وفات: 682 هجری قمری = 1283 میلادی). (فرهنگ فارسی معین). رجوع به تاریخ مغول ص 367 و 368 و 370 و 371 و تاریخ سیستان ص 407 شود سجاسی. ازمشایخ صوفیه در قرن هفتم هجری قمری بود و شیخ اوحدالدین کرمانی از مریدان او بشمار است. (از حبیب السیرچ خیام ج 3 ص 116). رجوع به فهرست مناقب شیخ اوحدالدین کرمانی چ فروزانفر و شدالازار صص 311- 314 شود قلج ارسلان چهارم ابن غیاث الدین کیخسروبن علاءالدین کیقباد از سلجوقیان آسیای صغیر (جلوس: 655 هجری قمری وفات 666 هجری قمری). (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام). رجوع به جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 205 و 212 شود صاین هروی اصفهانی. از گویندگان و دانشمندان عصر شاهرخ پسر امیر تیمور بود. رجوع به مجمع الفصحاء ج 2 ص 19 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و تاریخ عصر حافظ ص 45 و 257 و مادۀ صائن (رکن الدین هروی) شود یا رکن الدین اسپهبد کبودجامه که با مغولان ساخت و با سلطان محمد خوارزمشاه که در فتح مازندران عم و پسرعم وی را کشته بود به مخالفت پرداخت و سرزمین از دست رفته را پس گرفت. (از تاریخ مغول ص 4) بیبرس بندقداری، ظاهر، از ممالیک بحری (جلوس: 658 هجری قمری = 1260 میلادی وفات: 676 هجری قمری = 1277 م). (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ترجمه طبقات سلاطین اسلام ص 71 و 73 شود رازی. از گویندگان ایران بود. بیت زیر از اوست: روشن نگشت سوز دل ما به هیچ کس در گوشۀ فراق غریبانه سوختیم. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3) سلطانشاه بن قاوردبن جغری بیک، از سلجوقیان کرمان (جلوس: 467 هجری قمری). (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام). رجوع به غزالی نامه ص 303 شود طغرل بیک محمد بن میکال سلجوقی یمین امیرالمؤمنین. رجوع به طغرل بیک و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 312 و 485 شود خواجه جوق رکن الدین. (یادداشت مؤلف). رجوع به خواجه جوق و شدالازار ص 255 و تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 192 شود اوحدی مراغه ای. رجوع به اوحدی مراغه ای و رکن الدین.... در فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 صص 486- 489 شود طغرل بن محمد بن ملکشاه یمین امیرالمؤمنین. رجوع به طغرل (بن محمد...) و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 521 شود
یوسف بن حیدره بن حسن رهبی، مکنی به ابوالحجاج طبیب، شاگرد ابراهیم سامری است. وی از شرح فصول ابن الطبیب و مختصر ابن ابی صادق تهذیبی ترتیب داده است. (یادداشت مؤلف). رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 263 و 264 و 265 و ج 2 ص 203 شود رضی الدین بن علاءصدرالحمید تاج الدین محمد بن محمد بن محمد سرخسی حنفی.او راست: محیط رضوی. او سه محیط دارد: 1- ده جلد [کبری] . 2- چهار جلد [وسطی] . 3- دو جلد [صغری] . وفات وی به سال 671 هجری قمری بود. (از یادداشت مؤلف) محمد بن محمد شفیع مؤلف کتاب ’مطلع’ به زبان فارسی در علم عروض و قافیه و بدیع و معانی و بیان که خود مستوفی دربارشاه عباس ثانی (1077- 1052 هجری قمری) بوده است. رجوع به فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 ص 450 و 451 شود رضی الدین خوارزمی. او راست: دره النوء فی شرح خطبه الضوء. رجوع به فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 حاشیۀ ص 373 شود
یوسف بن حیدره بن حسن رهبی، مکنی به ابوالحجاج طبیب، شاگرد ابراهیم سامری است. وی از شرح فصول ابن الطبیب و مختصر ابن ابی صادق تهذیبی ترتیب داده است. (یادداشت مؤلف). رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 263 و 264 و 265 و ج 2 ص 203 شود رضی الدین بن علاءصدرالحمید تاج الدین محمد بن محمد بن محمد سرخسی حنفی.او راست: محیط رضوی. او سه محیط دارد: 1- ده جلد [کبری] . 2- چهار جلد [وسطی] . 3- دو جلد [صغری] . وفات وی به سال 671 هجری قمری بود. (از یادداشت مؤلف) محمد بن محمد شفیع مؤلف کتاب ’مطلع’ به زبان فارسی در علم عروض و قافیه و بدیع و معانی و بیان که خود مستوفی دربارشاه عباس ثانی (1077- 1052 هجری قمری) بوده است. رجوع به فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 ص 450 و 451 شود رضی الدین خوارزمی. او راست: دره النوء فی شرح خطبه الضوء. رجوع به فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 حاشیۀ ص 373 شود
ابن محمد بن عبدالواحد بن رواحهحموی، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به زکی الدین و معروف به ابن رواحه. ناظر و مدرس مدارس موسوم به رواحیه بود (این دو مدرسه یکی در دمشق و دیگری در حلب واقع وهر دو وقف بر شافعیه شده بود). وفات وی به سال 622 هجری قمری اتفاق افتاد. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 64)
ابن محمد بن عبدالواحد بن رواحهحموی، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به زکی الدین و معروف به ابن رواحه. ناظر و مدرس مدارس موسوم به رواحیه بود (این دو مدرسه یکی در دمشق و دیگری در حلب واقع وهر دو وقف بر شافعیه شده بود). وفات وی به سال 622 هجری قمری اتفاق افتاد. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 64)
عمر بن سهلان ساوی. مؤلف کتاب بصائر نصیریه است که بنام نصیرالدین ابوالقاسم محمود بن ابی توبه مروزی وزیر سلطان سنجر تألیف کرد. در نیشابور اقامت داشت و کتاب شفای ابوعلی رابرای مردم می نوشت و از راه کتابت گذران می کرد. (از غزالی نامه ص 289 و 290). رجوع به تاریخ الحکماء شود علی بن عبدالسلام. او پس از فرار عزالدین عبدالعزیز (پسر اولجایتو) از طرف ایلخان مغول به حکومت فارس رسید و دو سال در فارس حکومت کرد. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 2 شود
عمر بن سهلان ساوی. مؤلف کتاب بصائر نصیریه است که بنام نصیرالدین ابوالقاسم محمود بن ابی توبه مروزی وزیر سلطان سنجر تألیف کرد. در نیشابور اقامت داشت و کتاب شفای ابوعلی رابرای مردم می نوشت و از راه کتابت گذران می کرد. (از غزالی نامه ص 289 و 290). رجوع به تاریخ الحکماء شود علی بن عبدالسلام. او پس از فرار عزالدین عبدالعزیز (پسر اولجایتو) از طرف ایلخان مغول به حکومت فارس رسید و دو سال در فارس حکومت کرد. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 2 شود
یحیی بن عبدالله بن محمد بن العمر، ابوالفضل زعیم الدین. فاضل و از وجوه اعیان دولت عباسیان بود. وی به سال 570 هجری قمری در بغداد درگذشت. رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 1151 شود
یحیی بن عبدالله بن محمد بن العمر، ابوالفضل زعیم الدین. فاضل و از وجوه اعیان دولت عباسیان بود. وی به سال 570 هجری قمری در بغداد درگذشت. رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 1151 شود
ستون دین ستون دین (اسلام)، عنوان بعض بزرگان دین اسلام (از حمله ابواسحق اسفراینی)، لقب بعض امرا و سلاطین. توضیح این لقب در عهد آل بویه از طرف قادر خلیفه عباسی برجلال الدوله اطلاق شده. در عهد سلاجقه لقب مزبور به طغرل بک بهنگام که وارد بغداد شد (رمضان 447 ه ق) و نیز به ابوالحارث سنجار از سلجوقیان ایران در عصر مقتفی لامرالله اطلاق گردیده
ستون دین ستون دین (اسلام)، عنوان بعض بزرگان دین اسلام (از حمله ابواسحق اسفراینی)، لقب بعض امرا و سلاطین. توضیح این لقب در عهد آل بویه از طرف قادر خلیفه عباسی برجلال الدوله اطلاق شده. در عهد سلاجقه لقب مزبور به طغرل بک بهنگام که وارد بغداد شد (رمضان 447 ه ق) و نیز به ابوالحارث سنجار از سلجوقیان ایران در عصر مقتفی لامرالله اطلاق گردیده
به دین به فرمان دین بردین. یا علی الدین کله. بر همه دین: و آن علم دین حق است که مجموع آن شناخت خداست سبحانه و تعالی به وجدانیت محض و اثبات توحید محض و اثبات توحید مطلق دور از تشبیه و و پاک از تعطیل که مختتم بشرف محل و عبودیت در مقام محمود و خلق عظیم رسول مصطفی محمدست. . و نشریف دین او علی الدین کله. توضیح ماخوذ از آیه 33 سوره 9 (توبه) هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله ولوکره المشرکون... (اوست که فرستاده پیامبرش را براه راست و آیین حق تا غالب گرداند آنرا بردین همه اش و اگر چه شرک آورندگان کراهت دارند)
به دین به فرمان دین بردین. یا علی الدین کله. بر همه دین: و آن علم دین حق است که مجموع آن شناخت خداست سبحانه و تعالی به وجدانیت محض و اثبات توحید محض و اثبات توحید مطلق دور از تشبیه و و پاک از تعطیل که مختتم بشرف محل و عبودیت در مقام محمود و خلق عظیم رسول مصطفی محمدست. . و نشریف دین او علی الدین کله. توضیح ماخوذ از آیه 33 سوره 9 (توبه) هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله ولوکره المشرکون... (اوست که فرستاده پیامبرش را براه راست و آیین حق تا غالب گرداند آنرا بردین همه اش و اگر چه شرک آورندگان کراهت دارند)